جمعه, فروردین ۱۰, ۱۴۰۳

جنجالی که عکس مهسا طاهری به راه انداخت ؟! + عکس ها

شوک: ماجرای یک عکس از دختر ایرانی که کولبر خوانده شد ولی کوله گرد است .

پشت پرده کولبری دخترنوجوان ایرانی! / مهسا طاهری کیست ؟! + عکس ها

کولبری سالیان زیادی است که متاسفانه شغل هموطنان کردمان شده که با جابه جایی بارهای سنگین از معابر صعب العبور روزی خود و خانوداه خود را در میاورن و همه روز با به خطر انداختن جان خود این کار را انجام می دهند
ماجرای این عکس از آنجایی شروع شد که عوامل ضدانقلابی با دزدین عکس این خانم از صفحه شخصی اش دست به انتشار اخبار کذب علیه جهموری اسلامی می کنند این عکس با به جوش آوردن خون مردم در فضای مجازی آنها به انتشار این عکس دست میزنند و آنقدر این خبر بالا می گرد که رسانه های کرد ضد نظام دست به تفسیر می زنند و خود را مدافع حقوق زنان ایران بخصوص کرد معرفی می کنند.

دختر کولبر

دختر کولبر
اما واقعیت
واقعیت این است که این خانم با نام مهسا طاهری یک دختر جوان ایرانی است که در سفرهای خود به شکل کوله گردی و گروه های طبیعت گردی به سفر می رود.
در زمان زلزله کرمانشاه ایشان مقداری کمک جمع کرده و با خود به کرمانشاه می برد و به هموطنان خود کمک می کند .

دختر کولبر
و این چنین می نویسد:
دفعه دومی بود که می رفتم. اما استرس سفر قبل رو نداشتم. هم دوستای خوبی پیدا کرده بودم هم زندگی جریان پیدا کرده بود و تقریبا هر کسی دنبال کار خودش بود. اما هنوز بلاتکلیفی بخشی از زندگی مردم بود. چشم های زیبایی که به انتظار جاده نشسته اند غم انگیزتر از هر چیزی تو این شهر است. صحنه های ناراحت کننده زیاد بود ولی هنوز لبخندهای دلنشین بر روی لبانشون بود که کمی ته دل آدم رو قرص می کرد… بنویسم! از چی!
از پسرک یتیم شده،
از مادر بی سرپرست شده،
از خانواده های بی خانمان شده،
از معلول حبس شده در کانکس ۹ متری،
از کودکان آواره شده،
از آدم های بدجنسی که حتی به همنوعان خودشون هم رحم نمیکنن،
از از از …
.
.
.
.
این عکس مربوط به منطقه شهرک زراعی از مناطق محروم و مهربونه سرپل ذهابه که کلی دوست خوب دارم، وقتی با مهمون نوازی تمام ازت پذیرایی می کنن و هنوزم یادت میندازن که مهربونی هست…
در سفر بعدی خود با تعدادی کولبر صحبت می کنند و از سختی های کارشان می پرسد و در صفحه مجازی شخصی خود این چنین می نویسد:

دختر کولبر

کولبر!
چه واژه غم انگیزی
من در سرزمین توانایی زندگی می کنم که مرزنشینان غیورش سالیان زیادی در مقابل غارتگران و دشمنان عراقی ایستادند تا ذره ای از خاک ایران به یغما نرود.
….
اما امروزه برای گذراندن زندگی شان ساعت ها، کوه های پرفراز و نشیبی را طی می کنند تا شاید بتوانند گوشه ای از مشکلات زندگی شان را سرو سامان ببخشند.
فواد می گفت: کولبری شغل اصلی این مردم است؛ اما به چه قیمتی؟
به قیمت جانشان!!
به قیمتی که ساعت ها مسیرهای طاقت فرسارو بگذرونی و بار رو سالم به مقصد برسونی و بنا به هر دلیلی که نتونی برسونی، دستمزدی دریافت نمی کنی و وای به حال شبی که مجبور بشی دست خالی برگردی!!!
پدران، مادران سرپرست و حتی کودکان با غیرت، تن به این سختی ها می‌دهند و با تمام مشکلات زندگی خود را می گذرانند.
چه سخت است که در سرمای طاقت فرسای اورامانات با گالش های پلاستیکی باری سنگین را به دوش می کشند.
و سخت تر از آن بشنوی…
کولبری در سرما یخ زد!
کولبری از کوه سقوط کرد!
به کولبری تیراندازی شد!
کولبری با رد شدن از روی مین پاهایش را از دست داد!
کولبری….
کولبری…
کولبری…
ای کاااااااش
ای کاااااااااااش .
حال قضاوت ماجرا با شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *