پنج شنبه, فروردین ۹, ۱۴۰۳

حال قهرمان جهان ایرانی خوب نیست؛ برای او دعا کنید / سرطان رمق او را گرفته است+ فیلم و عکس

شوک: اواخر پاییز سال گذشته بود که خبری غیرمنتظره جامعه پرورش‌اندام کشورمان را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد؛ قهرمان سابق سنگین وزن بدنسازی جهان اسحاق قویدل، اسیر چنگال تیز دیو سرطان شده بود.

کمک مردم ایران برای درمان ورزشکار قهرمان جهان / اسحاق از مبتلا شدن به سرطان و داروهای تقلبی بدنسازی می گوید + فیلم و عکس

قهرمان بابلی بدنسازی کشورمان که قریب به یک سال از اقامتش در کانادا می‌گذشت، می‌بایست به همراه همسر و دختر خردسال خود به جنگ بزرگترین رقیب زندگی خود می‌رفت. بلافاصله پس از انتشار این خبر اما جامعه پرورش‌اندام کشورمان که موسپیدان این ورزش را به عنوان طلایه دار در ابتدای صف می دیدند، آستین‌ها را برای یاری‌رسانی به همکار، شاگرد و دوست قدیمی‌شان بالا زدند. همگان می‌دانستند اسحاق که با مشکلات فراوانی در مسیر درمان خود روبرو بود، نیازی مبرم به کمک هموطنان مهربان خود داشت و البته که امید او نیز ناامید نشد و در جای جای کشورمان شاهد برگزاری مراسم گلریزان بودیم.

پس از گذشت نزدیک به شش‌ماه از بیماری اسحاق قویدل اما این روزها کمتر کسی سراغی از او می گیرد؛ افسوس که هنوز هم پهلوان زنده را عشق است. به هر ترتیب تمام این مسائل دست به دست هم داد تا با اسحاق در کانادا تماس برقرار کرده و از داستان آغاز بیماری تا اوضاع و احوال این روزهای نابغه پرورش‌اندام کشورمان بیشتر مطلع شویم.

اسحاق جان از روزهای نخست بروز بیماری برایمان بگو. اولین علائم ظهور سرطان در بدنتان چه بود؟
تقریبا ۲ سال پیش بود بود که به علت سردردهای مداومی که داشتم به متخصص مغز و اعصا ب مراجعه کردم و پس از انجام سی تی اسکن و نوار مغز مشخص شد که این سردردها ریشه در تومور مغزی دارند.
در آن مقطع با مصرف چند نوع قرص مختلف به مدت یک ماه، سردرهایم متوقف شد. با گذشت حدود یک سال از ماجرا، پنج روز قبل از آغاز تورنمنت تورنتوشوی ۲۰۱۸، علائم سرطان دومرتبه و این بار به صورت تهاجمی‌تر در بدنم ظهور کردند؛ علائمی که شامل کاهش وزن، کاهش اشتها و اختلال در بینایی می‌شد. خب با توجه به رژیمهای سختی هم که ما در نزدیکی مسابقه متحمل می شویم، دچار حدود ده کیلوگرم کاهش وزن شدم.
با گذشت چندماه از این مسابقه، یعنی تابستان سال گذشته که در ایران هم حضور داشتم، سردردها و سایر علائم بیماری‌‎ام به اوج خود رسید و گرفتن ام‌آرآی مشخص شد که اندازه تومور من بسیار بزرگتر از پیش شده است.

آقای قویدل، پس از آگاه شدن از ماجرا، نخستین واکنش‌های خودتان و البته خانواده چگونه بود؟
خب این اتفاق برای ما بسیار سنگین بود؛ فرض کنید در عرض ۷۲ ساعت یک ورزشکار حرفه‌ای پرورش‌اندام که به خیال خود در اوج دوران ورزشی خود به سر می‌برد، باخبر شود که در ۱۱ نقطه از بدن خود غده سرطانی دارد. به طور حتم می‌توانید خودتان را جای من گذاشته و متوجه شوید که چه روزهای سخت و پر از یاس و ناامیدی را، علی‌الخصوص در روزهای ابتدایی، پشت سر گذاشتم.

چگونه توانستید بار دیگر خودتان را از لحاظ روحی بازیابی کنید؟
در خلوت خود با خداوند سبحان یک عهد و پیمان بستم؛ از خداوند خواستم که عاجزانه من را شفا دهد و همه چیز را به در گاه او واگذار کردم.

هزینه‌های سرسام‌آور درمان را از کجا تامین کردید؟
همانطور که اشاره کردم در آستانه سال آغاز سال ۲۰۱۸ میلادی بود که در بیمارستان مرکزی تورنتو بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفتم؛ از آنجا که در آن مقطع ویزای من به صورت مهمان صادر شده بود، خب بالطبع بیمه کشور کانادا شامل حالم من نمی‌شد و علی‌رغم اینکه هزینه‌های کافی را پرداخت نکرده بودم، بیمارستان کارهای جراحی‌ اولم را به صورت کامل انجام داد. مقداری خودم پول داشتم و مابقی هزینه‌های ابتدایی را نیز همکاران، ورزشکاران و مردم عادی که شاید حتی به صورت آماتور هم با ورزش بدنسازی آشنایی نداشتند، تقبل کردند. پس از انجام اولین جراحی، برای ادامه مراحل درمان به بیمارستان پرنسس مارگارت تورنتو منتقل شدم و در آنجا بود که به علت نداشتن بیمه، من را پذیرش نکرده و بدین ترتیب به مدت سه ماه درمانم متوقف شد. پس از گذشت این مدت اما کارهای بیمه‌ام انجام شده و دومرتبه مراحل درمان را از سر گرفتم.

این روزها وضعیت بیماریتان در چه مرحله ایست؟ آیا رشد تومور متوقف شده است؟
متاسفانه در آخرین گزارش پزشکی که سه ماه پیش داشتم، رشد تومورها در ریه و قسمت چپ مغزم بیشتر شده بود. در حال حاضر اما حدود سه هفته است که مصرف قرصی به نام اتوپوکساید را شروع کرده‌ام. انشالله سه ماه دیگر قرار است آزمایش دیگری بدهم؛ هرچند پزشکان تاکید کرده‌اند که بیماری من درمانی ندشته و موضوع فقط بیشتر زنده‌ماندن است.

در اوایل انتشار خبر بیماریتان، صحبت‌هایی داشتید پیرامون روشنگری در صنعت مکمل‌های بدنسازی که بالطبع این صحبت‌ها بازخورد گسترده‌ای هم در داخل کشور داشت. اگر به عقب برگردید بازهم این کار را می‌کنید؟
ببینید این صحبتی که شما مطرح کردید، نهایت خودخواهی والبته بد ذاتی عده‌ای را نشان می‌دهد! شما فرض کنید که بنده در حال طی مسیری، به عنوان مثال مشهد مقدس هستم و در طول مسیر از وجود چاله‌ها و به طور کلی خطراتی آگاه شده و سپس سعی می‌کنم که سایر هموطنانم را نیز از وجود این خطرات باخبر کنم؛ آیا این کار، خدای ناکرده عزت و شان حضرت امام رضا را زیر سوال می‌برد؟ خب به همین منوال من سعی داشتم جوانان کشورمان را از وجود خطراتی که در این ورزش است، باخبر کنم و این صحبت‌ها به هیچ عنوان بیانگر ناپسند بودن ورزش بدنسازی نیست، چرا که این ورزش به ذات خود، مظهر زیبایی و قدرت بوده و به صورت بالقوه هیچ مشکلی در آن وجود ندارد. حالا در این میان اگر یکسری افراد سودجو هم صحبت‌های من را به صورت دیگری در جامعه پرورش‌اندام کشورمان انتشار می‌دهند به نظرم موضوع عجیبی نیست؛ چرا که حرف‌های من دقیقا در موضع مخالف اهداف پلید آنها قرار داشته و درنهایت مانع پرپر شدن جوانان کشورم می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *